پخش زنده
امروز: -
با همان فرمول همیشگی بسازید و بفروشید فکر فرهنگ و هنر هم نباشید!
به گزارش خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛ همواره در سینما فیلمسازانی بوده اند که لقب بساز و بفروش برایشان مناسبتر از تهیه کننده و کارگردان سینماست، بازیگرانی هم بوده اند که بدون هیچ ابایی از تاثیر کلام و رفتارشان هر سخنی را به زبان آورده و هرحرکتی را انجام داده اند.
این سینماگران غالبا فرمول فروش را هم بلدند: «تعدادی بازیگر چهره با سابقه بازی در فیلمهای بفروش، قصهای آبکی یا کپی از اثار داخلی یا خارجی با چاشنی شوخیهای سطحی و گاها کلامی که در شان فرهنگ و هنر ایران زمین نیست».
نمایش بهار نیز از این قاعده مستثنی نیست؛ از میان ۱۴ فیلمی که این روزها روی پرده نقرهای هستند ۵ فیلم مضمونی طنز دارند.
«مصادره» نخستین اثر سینمایی مهران احمدی برای نخستین بار در سی و ششمین جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمد و بسیاری را متعجب کرد! بسیاری از منتقدان و اهالی رسانه از اینکه این فیلم موفق به اخذ پروانه ساخت شده حیرت زده شدند.
«مصادره» ارزشهای زیادی از جمله شعور مخاطبش را به سخره میگیرد، در این فیلم دیالوگهایی رد و بدل میشود که برخی از خانوادهها از اینکه با کودکانشان به تماشای این فیلم نشسته اند اظهار پشیمانی میکنند، در نهایت هم نه به داشتههای فرهنگیشان اضافه شده و نه از وقتی که برای تماشای این فیلم گذاشته اند راضی هستند.
«خرگیوش» دیگر فیلم طنز نمایش بهار است. فیلمی که به لحاظ قصه ساختار کارگردانی و ابعاد فنی ضعیف است و به سختی میتوان نام فیلم بر ان نهاد.
«تگزاس» هم روی پرده سینماها قرار دارد؛ فیلمی که ادامه دهنده مسیری است که «من سالوادور نیستم» آغاز کرد، «سلام بمبی» ادامه داد و «مصادره» به اوج رساند.
رفتن به خارج از کشور، استفاده از بازیگران خارجی برای رد کردن مانع حجاب و استفاده از صحنهها و دیالوگهایی که در شان سینمای ایران نیست.
تگزاس خیلی زود به سراغ اصل مطلب میرود و از همان صحنه اول نشان میدهد که چطور فیلمی است.
گریمهای عجیب و نامتعارف، کلمات سخیف و حرکات موزون هم از دیگر بخشهای این فیلم سینمایی است.
با این اوصاف و مسیری که تهیه کنندگان و کارگردانان مختلف برای پر کردن جیبشان رد پا میگذارند چند سوال به ذهن میرسد.
آینده سینمای طنز ایران چه میشود؟ تصاویری متحرک با حرکاتی نامتعارف و دیالوگهای نامتعارف؟!
آیا سینماگرانمان مفهوم و رسالت طنز را فراموش کرده اند و آن را به نقش بستن چند دقیقه لبخند بر اثر دیالوگ یا حرکتی نامتعارف میدانند؟ یا اینکه شیرینی فروش در گیشه انها را از مفهوم تلخ و انتقادی که باید در دل طنز نهفته باشد دور کرده است؟
اگر چه مخاطبان از هیاهوی بیرون سینما به صندلیهای سینما پناه میاورند تا دقایقی را شاد باشند، اما ابتذال را نمیپسندند و دوست ندارند بابت یکسری از الفاظ به کودکانشان پاسخ دهند و ندانند که چه پاسخی بدهند.
سینمای طنز ما نیاز به یک بازنگری جدی دارد. ساخته شدن فیلمهایی که به جای طنز و گاها لودگی در کلام و رفتار با موقعیتهای طنزشان خنده را به لب مخاطبان بنشانند.