به گزارش سرویس بین الملل
خبرگزاری صدا و سیما به نقل از شبکه تلویزیونی المیادین؛ سردار سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گفتگو با شبکه المیادین درباره پاسخ نظامی ایران به نیروهای آمریکایی به ویژه در عین الاسد و اینکه این پاسخ یک پاسخ احساسی و دینی بود یا یک پاسخ نظامی و یا پاسخی با چارچوب راهبردی، به غسان بن جدو گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم، خیلی خوش آمدید در ابتدا به حضور همه مسلمانان جهان تسلیت عرض میکنم شهادت سرداران بزرگ مقاومت، شهید سپهبد قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس و همراهان آنها را در حادثه غم انگیز و ترور ناجوانمردانهای که آمریکاییها در عراق انجام دادند و تبریک و تهنیت عرض میکنم فرا رسیدن سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را که سرآغازی بود برای عزت مسلمانان جهان.»
سردار سلامی گفت: پاسخ ما به آمریکاییها هر سه جنبه را در بر داشت، اول پاسخی عاطفی بود به این دلیل که آمریکاییها سرداران و ستونهای مقاومت را هدف قرار داده بودند، شخصیتهایی که در قلوب همه مسلمانان و آزادگان دنیا جایگاه رفیعی داشتند. سردار سلیمانی در قلب ملت ایران و سایر ملتهای مظلوم و مسلمان جایگاه ویژهای داشت و برای مسلمانان و به خصوص ملت ایران این حادثه، حادثه بسیار شوکه کنندهای بود و قلوب همه آنها را جریحه دار کرد؛ بنابراین بایستی که پاسخ محکمی به آمریکا داده میشد تا جریحه این قلبها درمان میشد؛ بنابراین از این جهت این یک پاسخ عاطفی بود. برای ما فرماندهان بزرگ ما اسطورههای مقاومت هستند، اینها سمبلهای دفاع هستند و شرف و عزت ملتها به اینها بستگی دارد. اینها حاملان رسالتهای بزرگ دفاع از آرامش، آسایش و امنیت مردمان هستند و برای همین پذیرفتنی نیست که یک کشور دیگری از هزاران مایل آن سوی دریاها در یک سرزمین اسلامی، فرماندهان بزرگ ما را هدف قرار دهند؛ بنابراین واکنشهای ما طبیعتا به این اقدامات بسیار سخت و پشیمان کننده و دردناک خواهد بود. از این جهت، این یک پاسخ عاطفی بود. اما از جنبه دینی، دقیقا اسلام ما را به مقابله به مثل دعوت میکند. «فَمَنِ اعْتَدَیٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَیٰ عَلَیْکُمْ» در دین اسلام، انفعال در مقابل دشمنان دین و بشریت قابل قبول نیست هر چند اسلام دین مسامحه است، اما دفاع را امری واجب میداند. اقدام ما در مقابل آمریکا یک اقدام کاملا دفاعی بود. یک دفاع مشروع، یک دفاع قانونی. این حق چیزی است که باید میگرفتیم؛ بنابراین اسلام اجازه داده است «أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا». آمریکاییها ظلم کرده بودند، یک فرمانده دفاعی ما را که قانونی وارد یک کشور دیگر شده بود درحالی که غیرمسلح بود و کاملا با دعوت مقامات آن کشور وارد آن شده بود و به صورت رسمی و آشکار در آنجا رفت و آمد میکرد مورد هدف قرار داده بود. این طبیعی بود که یک ظلم آشکار بود و در دین اسلام چنین ظلمی باید واکنش خیلی سختی داشته باشد؛ بنابراین این پاسخ کاملا بر معیارهای دین منطبق بود. میزان برای ما در مقابله با دشمن احکام دین است؛ و قرآن در آیات مختلف ما را به دفاع دعوت و امر کرده است. این هم یک پاسخ دینی بود. اما این پاسخ، نظامی نیز بود و به این دلیل که ما باید پاسخی آشکار، قابل درک، قابل رویت از منظر جهانی و معتبر میدادیم تا معیارهای قضاوت جهانی را در مورد اعتبار قدرت خودمان و ارادهای که پشت این قدرت قرار دارد بسازیم. ما باید حمله میکردیم و حمله نظامی نشان دهنده قدرت و اراده یعنی اقتدار است و ما باید این را نشان میدادیم. چرا؟ چون باید آمریکاییها را در همان نقطه متوقف میکردیم و به آنها نشان میدادیم که در مقابل جمهوری اسلامی ایران محاسبات آمریکاییها و برخوردهای آنها باید تغییر کند. آمریکاییها عادت کرده اند که تصور کنند به هر کشوری حمله کنند واکنشی دریافت نمیکنند. این فرض، آنها را به اشتباه محاسباتی نسبت به ایران نیز کشانده بود. البته آمریکاییها همیشه با ما بهای اشتباه در محاسبات راهبردی خود را میپردازند. یعنی آنها معمولا در مورد ملتها دچار اشتباه میشوند، در مورد ایران هم دچار خطا شدند. پس از اینکه سردار سلیمانی و همرزمان او را شهید کردند رئیس جمهور آمریکا اعلام کرد اگر ایران پاسخ نظامی بدهد ۵۲ نقطه از این کشور را هدف قرار میدهم. ما باید آمریکا را از آن پوسته و آن هیبت ظاهری ساختگی جدا میکردیم. آمریکا را باید عریان میکردیم، واقعیت آمریکا را باید نشان میدادیم؛ و باید نشان میدادیم رئیس جمهور آمریکا یک دروغگو است و حرفهای او معتبر نیست و تهدیدات او اعتبار ندارد و آنچه اعتبار دارد قدرت جمهوری اسلامی ایران است و سایر ملتهای مسلمانی که در حمایت معنوی از جمهوری اسلامی در مقابل آمریکا ایستاده بودند. ما در یک فضای جهانی عمل میکردیم؛ بنابراین این پاسخ نظامی لازم بود. اما این پاسخ نظامی در یک مقیاس استراتژیک اتفاق افتاد، چرا؟ این پاسخ هر چند محدود بود، اما نشان دهند این حقیقت بود که ما به آن درجه از قدرت و اعتبار قدرت رسیده ایم که میتوانیم علیه پایگاههای نظامی آمریکا مستقیم عمل کنیم، از واکنشهای آنها نهراسیم و برای ادامه پاسخها آماده باشیم. این پاسخ شکوه و هیبت ظاهری و تصنعی ساخته آمریکا را درهم شکست. آمریکاییها یک قدرتی از خودشان در فضای عملیات روانی در ذهنها ظهور دادند که متفاوت با واقعیت خود در روی زمین است. فاصله و تفاضل قدرت آمریکاییها در عملیات روانی و قدرت آنها بر روی زمین باید شناخته میشد. این پاسخ از این جهت استراتژیک بود که توانست تصور جهان را نسبت به آمریکا تغییر بدهد. عمل ما نقطهای بود، اما تاثیر آن جهانی بود. وقتی یک عمل در مقیاس تاکتیک اتفاق میافتد، اما معیار و تاثیر جهانی دارد، عملی استراتژیک است؛ بنابراین وقتی ما میتوانیم با پاسخهای این چنینی یک تصور جدید بسازیم، یک قاعده جدید بسازیم این یعنی استراتژیک. اما این انتهای پاسخ استراتژیک نبود، بلکه ابتدای پاسخ استراتژیک بود. یعنی نقطه آغاز یک پاسخ استراتژیک، چرا؟ به این دلیل که ما این هدفها را هم وزن شخصیت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس و همرزمان آنها نمیدانیم. البته به نظر میرسد که هیچ هدفی در آمریکا به شکل نقطهای وجود ندارد که هم وزن سردار سلیمانی باشد حتی اگر مجموع رئیس جمهور آمریکا و مقامات دیگر را کنار هم بگذاریم و در یک ترازو قرار دهیم باز هم شخصیت سردار سلیمانی بسیار عظیم است و سنگینی میکند، چون او یک شخصیت الهی است و یک شخصیت انسانی است، سمبل عواطف انسانی است؛ بنابراین این پاسخها ادامه خواهد یافت، اما در اشکال متفاوت. پاسخ اصلی هنگامی است که هدفهای سردار سلیمانی، این شهید بزرگ محقق شود. راه او ادامه پیدا کند و این هدفها عموما پیرامون اضمحلال و زوال رژیم صهیونیستی در این منطقه است که نقطه کانونی شرارت است و خاتمه دادن به حضور آمریکا در منطقه و شکست دادن کامل سیاستهای آمریکا است، پاسخ استراتژیک ما وقتی کامل میشود که این واقعیتها تحقق پیدا کند و ما اینها را تا انتهای کار تعقیب میکنیم. یعنی تا زمانی که آخرین آمریکایی از منطقه خارج نشود ما راه سردار شهید ادامه میدهیم، این مسیر انقلاب اسلامی است.»
سردار سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه گفتگو با شبکه المیادین در پاسخ به سوال غسان بن جدو درباره اینکه چرا پایگاه عین الاسد را انتخاب کردید و پایگاهی دیگر را انتخاب نکردید، گفت: «من همانطور که عرض کردم این نقطه آغاز یک استراتژی بود، عراق از این جهت انتخاب شد که شهادت این سردار بزرگ در آن سرزمین اتفاق افتاده بود یعنی ما باید یک ارتباطی بین نقطهای که در آن فرماندهان ما شهید شده بودند و جایی که پاسخ ما داده میشد ایجاد میکردیم، این هم برای مردم ما و هم برای مسلمانان دیگر و هم برای جهانیان بهتر قابل درک بود که این پاسخ دقیقا متصل به این شهادت ناجوانمردانه است. اما ما برای ادامه کار کاملا آماده بودیم، ما این فرض را که آمریکا ممکن است در مقابل عملیات نظامی ما عکس العمل نشان دهد جدی گرفته بودیم؛ بنابراین به موازات موج اول حملات ما، امواج بزرگی از حملات موشکی ویرانگر را طراحی کرده بودیم و برای آن آماده شده بودیم. صدها موشک همزمان آماده شلیک بودند، به پایگاههای دیگر و نقاط دیگر. اگر آمریکاییها ادامه میدادند ما قطعا دامنه تهاجمات را گسترش میدادیم و عین الاسد فقط نقطه آغاز بود، اما ممکن بود به نقاط دیگر و پایگاههای دیگر استمرار پیدا کند و آماده شده بودیم این جنگ را در هر شکلی که ادامه پیدا کند با نسخه پیروزی ادامه بدهیم. ما به پیروزی کامل اندیشیده بودیم و البته برای آن سالها قدرت سازی کرده بودیم؛ و این قدرت را به صحنه آورده بودیم و برای همه احتمالات ممکن آماده بودیم. اما چون آمریکاییها واکنشی نشان ندادند ما عملیات مستقیم نظامی را فقط در همان سطح انجام دادیم.»
غسان بن جدو: آیا با عملیات شما میتوان گفت که قواعد درگیری جدیدی با نیروهای آمریکایی ترسیم کردید؟
سردار سلامی: «البته این قاعده جدیدی نبود، ادامه قواعد درگیری ما با آمریکاییها بود. آمریکاییها میدانهای متنوعی از تخاصم و تهاجم را علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفتند. آنها در میدانهای سیاسی تلاش کردند جمهوری اسلامی را در انزوا و فشار سیاسی بین المللی قرار بدهند. البته ناکام ماندند و علت ناکامی آنها این بود که ما ماهرانه در میدان سیاست بازی کردیم و اجازه ندادیم آمریکاییها موفقیتهای نظامی خودشان را به منفعت سیاسی تبدیل کنند. یکی از عقدهها و کینههایی که آمریکاییها نسبت به سردار سلیمانی به عنوان نماینده امت اسلامی در منطقه جهان اسلام، داشتند این بود که احساس آنها و برداشت آنها از سردار شهید قاسم سلیمانی به این منجر میشد که او عامل ناکامیهای سیاسی آمریکا و ناکامیهای نظامی آمریکا در منطقه بود و این البته تعبیر درستی است. ما سردار شهید سلیمانی را معمار میدان شکستها و ناکامیهای آمریکا در این منطقه میدانیم. من شاید این عبارت را اگر بخواهم بیان کنم مثل این است که بگویم سردار سلیمانی پیش از شهادت بارها آمریکاییها را شکست داده و اجازه نداده بود بین هزینه کردهای نظامی، عملیات نظامی، سیاستهای عملیاتی آنها روی زمین و هدفهای سیاسی آنها رابطهای برقرار شود. یعنی آمریکاییها فقط با هزینه روبرو بودند. هزاران میلیارد دلار هزینه کردند، حداقل هفت تا هشت تریلیون دلار. اما بدون هیچ نتیجه سیاسی. وقتی هزینههای اقتصادی، از دست دادن هیبت سیاسی و نظامی منجر به هیچ موفقیتی نمیشود یعنی یک قدرت بزرگ در مسیر زوال قرار میگیرد. سردار سلیمانی یکی از عوامل زوال قدرت آمریکا در جهان و منطقه بود و این نقش بسیار بزرگی است؛ بنابراین این قاعده بازی از قبل ادامه داشت، سیاستهای آمریکا در منطقه نافی امنیت ما بود، نافی عزت مردم مسلمان، کرامت آنها و پیشرفت آنها بود. ما معتقدیم همه عقب ماندگیها در جهان اسلام مربوط به سیاست آمریکاییها است. اگر امروز بخش زیادی از مردم سوریه آواره هستند مربوط به مداخلات سیاسی و امنیتی و نظامی آمریکا است. مربوط به گسترش پدیده تروریسم تکفیری است. همانطور که خود ترامپ اعلام کرد که اوباما موسس داعش بوده است. این اعتراف یک رئیس جمهور است. کسی که توانسته بود این سیاست آمریکا را با شکست مواجه کند در نقطه مرکزی آن، قاسم سلیمانی قرار داشت. آمریکاییها با عملیات روانی و تهاجم فرهنگی گستردهای را صورت داده بودند، ولی ناکام شده بودند. تصور آمریکاییها این بود که این فشارها و عملیات روانی ضد ملت ایران پس از سالها مردم را در مقابل نظام اسلامی قرار میدهد، ولی شهادت سردار سلیمانی و مشارکت دهها میلیون نفر که زیر تابوت او را گرفتند و او را تا عرش بدرقه کردند نشان داد که همه این هزینههای آمریکا و تصورات آنها باطل بوده است. قواعد درگیری ما این گونه است. البته هر کجا آمریکاییها علیه ما عملیات مستقیم انجام بدهند علیه آنها عملیات نظامی مستقیم انجام میدهیم، این قاعده ماست، از قبل بوده، الان هم هست و در آینده هم ادامه خواهد داشت. در میدان تحریم اقتصادی وارد شدند و ما قطعا آنها را در میدان اقتصادی هم شکست خواهیم داد، کما اینکه تا امروز شکست داده ایم. شما به عنوان یک برادر که وارد کشور ما شده اید، شما تهران را سالهای قبل دیده بودید امسال هم میبینید امروز هم میبینید، آیا ایران چهره یک کشور تحریم شده جهانی را دارد؟ شما میبینید هر روز ایران درحال پیشرفت است، بنابراین ما با مجاهدت و تلاش در همه عرصهها آمریکاییها را شکست میدهیم. ما به خصوص سردار ما به عنوان سمبل مقاومت ما، او به عنوان فرمانده رشیدی که تجسم و تندیس زندهای بود از تمام آرزوهای مسلمانان. او به میدان رفته بود و در این عمل موفق شده بود که اراده مسلمانان را بر دشمنانشان تحمیل کند. شهید قاسم سلیمانی شعب و قبایل مختلف جهان اسلام را به هم دوخته بود و یک جبهه واحد تشکیل داده بود، او همه جا قدرت سازی کرده بود و امروز جبهه در جهان اسلام وسیع است و همه جا قدرت در مقابل آمریکا و صهیونیستها وجود دارد، قدرتی که عمل میکند و صاحب تجربه است، اعتماد به نفس دارد و موفقیتهای بزرگی به دست آورده است. شما امروز به حزب الله لبنان نگاه کنید، این حزب الله، امروز دهها برابر قویتر از جنگ ۳۳ روزه است. حزب الله توانسته است بر تکفیریها که جنگجوهای بسیار مقاومی بودند پیروز شود و نیروهای حزب الله آنها را شکستند. پس امروز اسرائیلیها باید مراقب باشند چراکه با حزب اللهی مواجهند که هم مسلحتر، هم مقاومتر، هم مجربتر و هم دارای آرمان بزرگی هستند. یک خطای دیگر آنها را خواهد شکست.»
سردار سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه گفتگو با شبکه المیادین در پاسخ به سوال غسان بن جدو در خصوص اینکه آیا شما عملا برای حمله به اسرائیل در صورتی که آمریکا به شما حمله میکرد آمادگی داشتید، گفت: «دقیقا همین طور است، ما به اسرائیلیها اخطار میدهیم مراقب شرارتهای خودشان باشند، آنها خیلی کوچکتر از آمریکاییها هستند، بسیار کوچکتر؛ و در محاسبات ما بسیار ناتوانتر. همه نقاط تحت اشغال آنها در تیررس ما قرار دارد، نه فقط از مبدا ایران، امروز آنها میتوانند صداهای مختلف از ملتهای مسلمان را در کنار مرزهایشان بشنوند. لهجه پاکستانیها، عراقیها، افغانیها، ایرانیها، لبنانیها، سوریها، بحرینیها، یمنیها و دیگران و سعودیها، میتوانند بشنوند. ظرفیتهای قوی برای زوال رژیم صهیونیستی شکل گرفته است، ولی شرایط برای زوال آنها هنوز آماده نیست. من معتقدم خود اسرائیلیها این شرایط را آماده میکنند، با ادامه شرارتهایشان. یعنی خود آنها عامل نابودی خودشان خواهند شد. آنها باید به این واقعیت توجه داشته باشند که یک منطقه محدود تحت محاصره هستند. این حصارهای بتونی یا این دیوارهای الکترونیکی و یا این سربازان خسته از جنگ و ترسیده از مرگ که بخش مهمی از سرشت درون اسرائیل را تشکیل میدهد نجات بخش آنها نیست. آنها نباید به آمریکاییها هم تکیه کنند، دیگران تکیه کردند هیچ نتیجهای نگرفتند. آمریکاییها همیشه دیر میرسند، یعنی وقایع اتفاق افتاده مانند این است که آمبولانس پس از مرگ یک بیمار میرسد، رسیدن آمریکاییها این گونه است. آنها باید مراقب باشند، ما در موضوع واکنش علیه آنها کاملا آماده هستیم، هم اراده این کار را داریم و هم توانایی آن را؛ بنابراین هم آمریکاییها و هم اسرائیلیها باید بدانند ایران سرزمین پاسخهای سخت و حساب شده به هر مهاجمی است، در هر مقیاسی. ما جهانی فکر کردیم، جهانی قدرت افزایی کردیم، ما بزرگترین قدرت نظامی جهان را میزان افزایش قدرت خودمان قرار دادیم.»
بن جدو: در پاسخ خودتون به نقش نظامی سردار سلیمانی اشاره کردید، اولا روابط شخصی شما با شهید قاسم سلیمانی چگونه بود و چگونه میتوانید از او یاد کنید و در این خصوص شهید قاسم سلیمانی را انسانی مومن و انقلابی توصیف میکنید؟
سردار سلامی گفت: «واقعا خیلی برای من سخت است از شخصیت سردار سلیمانی سخن بگویم، احساس میکنم آنقدر این شخصیت رفیع است که دسترسی ما به ارتفاع شخصیت او ممکن نیست. شهید سلیمانی از هر زاویهای که به شخصیت او نگاه کنید در اوج است. از نظر اخلاقی و عاطفی یک انسان بسیار مهربان و رئوف و سرشار از عاطفه بود. یعنی من معتقدم زبان حاج قاسم به قلب او متصل بود، و همیشه با قلب سخن میگفت، پر حرارت بود. وقتی احوال پرسی میکرد معمولا میگفت فدای شما شوم. این کلمه نبود بلکه احساس درونی او بود، او واقعا برای فدا شدن برای همگان آماده بود؛ و فدا شدن آرزوی او بود. این شخصیت، بسیار متواضع بود، خاشع بود، در مقابل مردم احساس فرودستی میکرد، او محبوبیتی فوق العاده داشت و شهرت او جهانی بود. همه شخصیتهای جهان او را تحسین میکردند و از او ستایش میکردند، او یک انسان قدرتمند بود. اما این قدرت و این محبوبیت هرگز او را دچار غرور نکرد. ساده زندگی میکرد و معمولی بود، تنها رفت و آمد میکرد. روستاهای کشورهای دیگر را بهتر از ایران میشناخت، ساده بود و من زندگی او را میشناختم. هرگز در فرودگاه از سالن ویژه رفت و آمد نمیکرد بلکه با مردم میرفت و در اتوبوس میایستاد. با آنها عکس میگرفت و مردم را بغل میکرد و میبوسید. واقعا سلطان قلبها بود و این شخصیت در عین جدیت بسیار رئوف بود. به هیچ کس توهین نمیکرد. با خانواده خود بسیار مهربان بود. درحالی که او سختترین ماموریتها را انجام میداد، ولی هرگز از روابط عاطفی با فرزندان و دختران و پسران و همسر خود غافل نبود. سیمای یک شخصیت انسانی کامل را داشت. اشداء علی الکفار بود، اگر سختگیر بود در مقابل دشمنان بود، ولی رئوف با مومنین. مردم برای او بسیار مقدس بودند. درباره جلوههای عاطفی شخصیت شهید سلیمانی به گونهای است که من هر چه بگویم تنها میتوانم به اندازه خودم از او یاد کنم نه به اندازه وسعت وجودی او. او یک فرمانده نظامی بسیار شجاع بود، اما کاملا دقیق. شجاعت او باعث نمیشد که محاسبات عقلانی را انجام ندهد. بسیار هوشمندانه طراحی میکرد، بسیار دقیق بود و به همه پیامدهای یک عمل میاندیشید و هر عملیاتی را تا انتها پیش بینی میکرد. هم شجاع بود و هم مدبر. هم جدی بود و هم پیگیر و هم خستگی ناپذیر. او به دلیل قرار گرفتن چهل سال در یک جنگ پیوسته در همه جبههها، آسیبهای جسمی زیادی دیده بود، سخت زندگی میکرد و زنده بودن او با سختی بود. شبانه روز کار میکرد، شاید دو هفته قبل از شهادت به من گفت هفته هاست نوزده ساعت در شبانه روز بیدار هستم و فقط چند ساعت میخوابم و آن خوابها هم حتما با آرامش همراه نبود. این شخصیت، بسیار عمیق بود، بینش سیاسی فوق العاده عمیقی داشت و فقط نظامی نبود. یک سیاستمدار بود، همه شخصیتهای سیاسی را میشناخت، یک روانشناسی سیاسی بسیار قوی داشت، یک روانشناس سیاسی فوق العاده بود. در شناخت رهبران سیاسی ماهر بود، بازیهای سیاسی جهان را میشناخت و قواعد بازی قدرتها را میدانست. همه قاعدههای بازی را میدانست. میدانی که او عمل میکرد هم سیاسی بود، هم امنیتی، هم اطلاعاتی، هم نظامی، هم مستشاری. به زمین نمینشست و با آرمان حرکت میکرد. برای مردم دل میسوزاند. واقعا یک فرشته نجات بود. او از جانب خدا مامور بود تا مسلمانان را نجات دهد. قبل از شهادت این کار را به طور کامل انجام داد. از بسیاری از شکستها جلوگیری کرد، از تجزیه کشورهای مسلمان جلوگیری کرد. از آواره شدن ملتهای مسلمان جلوگیری کرد، ملتهای مهاجر را به سرزمین خود بازگرداند. آمریکاییها را شکست داد و اسرائیلیها را محبوس کرد و کاری کرد که تمام نقاط فلسطین اشغالی جایی که صهیونیستها امروز زندگی میکنند نقطه تقاطع آتش از غرب و شرق و شمال است. فلسطینیها را به زندگی بازگرداند، او یک حامی حقیقی فلسطین بود و آزادی فلسطین آخرین آرمان او بود و به قدس فکر میکرد. ما فکر میکردیم او در قدس نماز خواهد خواند و ان شاء الله بازخواهد گشت. (همراه با بغض و اشک) روزی که فلسطین آزاد شود نام او خواهد درخشید.»
سردار سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه گفتگو با شبکه المیادین در پاسخ به سوال غسان بن جدو در خصوص اینکه گفته میشد روابط ویژهای بین رهبر ایران آیت الله سید علی خامنهای و سپهبد شهید قاسم سلیمانی وجود داشت، آیا این سخن درستی است و این روابط چگونه بود، گفت: «باید خدمت شما بگویم که سردار سلیمانی به معنای حقیقی کلمه و در تمام قلب و وجود خود عاشق، دلباخته و شیفته رهبر خود بود. به ولایت عشق میورزید و همانطور که بر مزار او این کلمه نقش بسته است او خود را سرباز ولایت میدانست؛ و بیش از این برای خود شانی قائل نبود. او یک فرمانده بزرگ بود، ولی برای، ولی خود یک سرباز بود. رابطه او و حضرت امام خامنهای یک رابطه دو سویه و قلبی بود. حضرت امام خامنهای هم او را فراوان دوست میداشت و به او عشق میورزید و عاشق او بود. او را در بغل میگرفت و میبوسید، چون قاسم سلیمانی یک مومن مجاهد مخلص شجاع و کریم بود. یک بازوی قوی برای اسلام و مسلمانان و برای رهبر عزیز و عظیم الشان ما بود. رهبر عزیر ما او را بسیار تکریم میکرد. من از نزدیک بارها دیده بودم برخوردی گرم و از عمق وجود، صمیمی و در اوج مهربانی و رافت با او داشت و این رابطه دو سویه همه ما را محاصره و احاطه میکرد و اشک انسان از این رابطه عمیق جاری میشد و من فکر میکنم که هیچ چیزی برای سردار سلیمانی به جز پیگیری اوامر رهبر و مقتدایش حضرت امام خامنهای ملاک نبود. آرزوی او کسب رضایت رهبر عزیز و عظیم الشانمان بود و این را تا انتها میرفت و برای آن فداکاری میکرد و جان خود را در طبق اخلاص میگذاشت برای این کار و این چیزی بود که ما در عمل در ارتباطات دیده بودیم و مهم بود. همه ما همین گونه هستیم تا انتها میرویم با آرزوهای رهبرمان پیش میرویم و آنها را اجرا میکنیم و محقق میکنیم به امید خداوند، چون این آرزوها آسمانی هستند و متعلق به یک ملت هم نیستند. مرزهای جغرافیایی برای ما ملاک میدان جهاد نیست. هر مسلمانی در هر نقطهای از عالم مورد ظلم قرار بگیرد ما به اذن خداوند و به دستور رهبرمان آماده هستیم. همه ما در این موضوع راه و مکتب سردار شهید قاسم سلیمانی را ادامه میدهیم و به آن معتقد هستیم و آن را تقدیس میکنیم. آرزوی ما هم این است که در این راه به شهادت برسیم ان شاء الله.»
بن جدو: زمانی که رئیس جمهور آمریکا دونالد ترامپ و نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو در کاخ سفید میخواستند معامله قرن را که ما آن را سرقت قرن نامیده ایم رونمایی کنند ترامپ نام شهید قاسم سلیمانی را چند بار ذکر کرد و حتی نتانیاهو. او میگفت ما آنچه را که نماد تروریسم نامید، کشتیم و پس از کشته شدن قاسم سلیمانی ما به طرف صلح بین اسرائیل و کشورهای عربی میرویم. اولا توضیح شما درباره این مسئله چیست و دوم اینکه در این چارچوب نقش ایران پس از شهید سلیمانی با مقاومت فلسطینی، مقاومت لبنانی و در عراق و در سوریه چگونه ادامه پیدا خواهد کرد؟
سردار سلامی گفت: «اینکه رئیس جمهور آمریکا به خود میبالد که شخصیت بزرگی مانند سردار سلیمانی را ترور کرده، اولا ناشی از این است که سردار سلیمانی واقعا یک شخصیت بزرگ بود، عظمت سردار سلیمانی امروز برای جهان درحال شناخته شدن است. هرچند هنوز بسیاری از ابعاد شخصیت او کامل شناخته نشده است، اما اینکه رئیس جمهور یک کشور شرم آورانه شهادت یک فرمانده بزرگ، یک شخصیت بزرگ مورد محبت همه آزادگان و همه مسلمانان جهان را یک افتخار میداند این یک ننگ است. رئیس جمهور آمریکا امروز مظهر تروریسم است. آیا شهادت سردار سلیمانی و همراهان او دقیقا یک ترور نیست؟ او ترور بزرگی انجام داد بنابراین باید شرمگین باشد. نباید به خودش ببالد، تاثیر این شهادت امروز این بوده است که نهضتی در قلوب همه مسلمانان ایجاد کرده، نفرت از آمریکا را در جهان اسلام گسترش داده، روح مقاومت امروز در جهان اسلام جاری شده، خون شهید سلیمانی و یارانش در کالبد و رگهای ملتهای مسلمان جاری شده است و مطمئنا اینها به شکستهای بیشتری برای آمریکا منجر خواهد شد. چرا آنها فکر میکنند با شهادت شهید سلیمانی همه چیز تمام شده است؟ تازه آغاز کار است. تازه ملتهای مسلمان آمریکا را شناخته اند، تازه متوجه شده اند که آمریکاییها استوانهها و اسطورههای مقاومت آنها را شهید میکنند؛ بنابراین آمریکاییها به مرور با پیامدهای دردناک و ویرانگر و پشیمان کننده این ترور مواجه خواهند شد و خواهند فهمید قاسم سلیمانی که بوده است. نباید فکر کنند کار تمام شده است، شهادت شهید سلیمانی امروز تازه ملتهای مسلمان را در یک خطی مبدا برای آغاز یک استراتژی بزرگ قرار داده است. من بارها عرض کرده ام امروز شهید قاسم سلیمانی از قاسم سلیمانی دیروز زندهتر است. شهید قاسم سلیمانی از قاسم سلیمانی برای آمریکا و اسرائیل به مراتب خطرناکتر است. قاسم سلیمانی تازه زنده شده است. انبساط شخصیت پیدا کرده است. شخصیت او معرفی شده و راه او ادامه دارد. راهی که سردار سلیمانی طی کرد، این راه ادامه خواهد داشت. این راه قائم به شخص نیست. درست است که سردار سلیمانی یک فرمانده بی نظیر و تکرار نشدنی بود، اما راه او تکرار شدنی است و این راه ادامه پیدا میکند و فرماندهان بزرگی و انسانهای بزرگی و اجتماعات بزرگی در مسیر این حرکت قرار گرفته اند. شما صحنه عراق را پس از شهادت سردار سلیمانی و ابومهدی المهندس ببینید، آن تشییع جنازه استثنایی و با شکوه در شهرهای نجف و کربلا و بغداد و بصره و جاهای مختلف را؛ و پس از آن شجاعتی که پارلمان عراق نشان داد و خروج آمریکاییها را از عراق تصویب کرد. پس از آن، راهپیمایی میلیونی بی نظیر عراقیها در بغداد و پس از آن، انتخاب نخست وزیر، دقت کنید. خون اینها به تنهایی مسیر را در عراق تغییر داد. آمریکاییها را منفعل کرد و آنها را در حالت اضطراب و ترس قرار داد. پس این راه قویتر ادامه پیدا میکند. ما فلسطینیها را بیش از گذشته تقویت میکنیم. لبنانیها را بیش از گذشته تقویت میکنیم. سوریها را بیش از گذشته تقویت میکنیم. از یمن و بحرین و افغانستان و جاهای مختلف دفاع میکنیم، بیش از گذشته. ما در گذشته آموخته ایم و امروز این آموزهها را به کار میبریم. ما همه جا با دشمنان اسلام مبارزه میکنیم و تا دشمنان اسلام را از بلاد اسلامی بیرون نکنیم قطعا این مبارزه ادامه پیدا خواهد کرد. این منحصر به ما هم نیست و همه ملتهای مسلمان این خواسته را دارند؛ بنابراین این راه ادامه خواهد داشت و نه ترامپ و نه نتانیاهو نباید دلخوش باشند به این کار مقطعی. آنها با دست خودشان قبرستانی از سیاستهایشان را در جهان اسلام ساختند و قبرها را کندند و مطمئنا آنها در جهان اسلام دفن خواهند شد. راهی جز فرار و راهی جز تن دادن به حقیقت ظهور یک قدرت بی نظیر در جهان اسلام ندارند.»
سردار سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ادامه گفتگو با شبکه المیادین در پاسخ به سوال غسان بن جدو در خصوص اینکه از شما به عنوان فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کمی از این نیرو صحبت کنید، اولا آیا جایگاه آن هنوز در بین ملت ایران والا و قوی است و دوم اینکه واقعیت توانمندی نظامی سپاه پاسداران در زمینه هوافضا، زمینی و دریایی و همه این زمینه چیست، گفت: «همانطور که در بحثهای قبلی گفتم جمهوری اسلامی ایران، بر اساس شکست دادن دشمنان بزرگ، قدرت سازی کرده است. ما فکر میکنیم که هم در دریا، هم در زمین و هم در هوا باید دارای یک قدرت فائقه باشیم، قدرتی که میتواند در یک جنگ گسترده بر یک دشمن بزرگ در مقیاس آمریکا و متحدان او پیروز شود. با این فرض ما قدرت سازی کردیم، بر اساس این مفروضات ما تولید قدرت کردیم و این قدرت را در صحنههایی به کار گرفتیم هر چند در مقیاسهای نه چندان بزرگ. اما جلوههایی از این قدرت را ظاهر کرده ایم که دشمنان ما دچار خطا در محاسبات و یا اشتباه در تشخیص نشوند. ما امروز بخش بسیار کوچکی از توان موشکی خودمان را نشان دادیم. هم دقتهای تکنولوژیک آنها را دشمنان ما دیدند و هم توانایی عبور آنها را از سیستمهای ضد موشک را دیدند، هم با قدرت تخریب آنها آشنا هستند و هم با تکنیکها و تاکتیکهای پرواز این موشکها. در حالی که یک قدرت بی شماره است. (بن جدو: ببخشید همه اینها ساخت ایران است؟) همه آنها ساخت مهندسان ایرانی است. چرا؟ چون هیچ نقطهای از عالم نه به ما تکنولوژی ساخت راداده و نه خود موشکها را. ما تحریم هستیم، وقتی به ما مواد ساده بخشهای مختلف غیرنظامی را صادر نمیکنند آیا به ما تسلیحات نظامی کمک میکنند؟ ما وقتی در جنبههای دیگر زندگی در تحریم هستیم طبیعی است که در موضوعات دفاعی و نظامی در تحریم کامل باشیم. ما بدون تکیه بر هیچ قدرت خارجی تمام این قدرت را ساخته ایم. همه با پهپادهای ما آشنا هستند، اینها هزاران کیلومتر قادرند در دور دست عملیات انجام دهند با دقت. قادرند از کمند کمین رادارها عبور کنند. از سیستمهای پدافند هوایی عبور کنند. دشمنان ما تا حدی اینها را تجربه کرده اند البته بازهم بخش کوچکی از آن را. پدافندهای هوایی ما امروز دقیتر از پدافندهای هوایی کشورهای پیشرفته در این حوزه هستند. ما، چون هم احساس نیاز کردیم و هم احساس خطر کردیم هم اینکه کسی این سیستمها را به ما نمیداد مجبور شدیم به توانمندیهای داخلی خودمان تکیه کنیم و از ذهنهای خلاق جوانان خودمان کمک بگیریم و تمام نیازمندیهای استراتژیک دفاعی را داخل کشور بسازیم و آنها را در حجمهای زیادی گسترش بدهیم. ما امروز قادر هستیم در دریا با هزاران فروند شناورهای تندرو و غیرتندرو نبردهای دریایی عمیق انجام بدهیم. ما قادر هستیم هر پایگاهی را در منطقه با هر شدتی که بخواهیم هدف قرار دهیم. این واقعیتهای امروز قدرت ماست. ما روی زمین هم نیروی پایان ناپذیری متصل به بسیج مردمی داریم که هرگز خاتمه پیدا نمیکند. انسانهای مومن با انگیزه و با اراده و عاشق تهاجم به دشمنان که هدفشان شکست دادن آنها روی زمین است؛ بنابراین هم در زمین، هم در دریا و هم در هوا به فضل الهی و حمایتهای رهبری عزیز و عظیم الشانمان و با اراده ملت ما و جوانانمان امروز واقعا یک قدرت فائقه بی نظیر است. بله هم سپاه و هم ارتش. این را که من گفتم مربوط به همه نیروهای مسلح ماست نه فقط سپاه. ارتش ما امروز یک ارتش قدرتمند، یک ارتش با دست برتر، ارتشی با انگیزههای قوی، ایمانهای مستحکم، سلاحهای پیشرفته، تاکتیکهای مدرن، یک ارتش شکست ناپذیر و نیرومند و مومن. مهمتر از همه اینها ایمان جوانان و رزمندگان و فرماندهان ماست. در جنگ عنصر اصلی ایمان است؛ و الحمدلله این در جبهه اسلام کاملا آشکار است. ایمان نقطه کلیدی قدرت ماست. ما البته بر سلاح تکیه نداریم، ولی سلاح رو به دست جوانان مومن میسپاریم تا از آن قدرت عجیب و شگفت انگیز بسازند.»