پخش زنده
امروز: -
یک کودک فلسطینی که نظامیان صهیونیست او را در نوار غزه اسیر کرده بودند پس از آزادی، درباره شکنجه شدنش سخن گفت.
به گزارش سرویس بین الملل خبرگزاری صدا و سیما؛ به نقل از شبکه الاقصی، یک کودک فلسطینی که نظامیان صهیونیست او را در نوار غزه اسیر کرده بودند و پس از مدتی او را آزاد کردند، درباره شکنجههایی که در زمان اسارت شده است، سخن میگوید.
پسربچه فلسطینی: میخواهم برگردم و همانطور که او به من میزد، او را بزنم. منتظر میمانم تا بزرگ شوم و بتوانم یک مبارز باشم. زمانی که بزرگ شوم، میخواهم همانطور که او بر سر من میزد، به سر او ضربه بزنم. میخواهم همانطور که روی سر من میایستاد، روی سر او بایستم و به کسی که به طرف من تیراندازی کرد، تیر بزنم.
اسم من نمر و سن من ۱۲ سال است. من یک کودک هستم، گناه من چیست؟ این زخم من است. دو گلوله به من اصابت کرد که گلولههای انفجاری بود. به اینجا نگاه کنید و ببینید زخم من چطور است. گناه من چیست؟ با این زخم چه کار میتوانم بکنم؟ اینجا. گلولههای انفجاری. من فقط در حال برداشت سبزیجات بودم. من فقط سبزیجات و گیاهان را جمع میکردم تا غذایی تهیه کنم و برای برادرانم غذا ببرم. گناه من چیست؟ آنها به سوی من تیراندازی کردند. تاندون و رگهای خونی پایم قطع شده است. من زخمی هم در این پایم دارد. اینجا. در کمرم هم زخمهایی وجود دارد. زخمی هم روی شکم است.
خواهر کوچکم هر وقت از خواب بیدار میشد، به من میگفت، بابا بیرون برو و برای ما نان بیاور. یعنی میگفت بیرون برو و برای ما غذا بیاور. به همین علت من هر وقت بیرون میرفتم تا غذا بیاورم، به محض اینکه بر میگشتم، او به سراغ من میآمد و در را باز میکرد و به من آویزان میشد و میگفت، بابا نان آوردی؟ من هم جواب میدادم بله. یک گوجه فرنگی به او میدادم تا بخورد و او مینشست و آن را میخورد. این کاری بود که ما همیشه انجام میدادیم. من بیرون میرفتم تا غذا بیاورم. یک روز، من هدف گلوله قرار گرفتم و اسرائیلیها من را بردند و نتوانستم خواهرم را ببینم. وقتی زندان بودم، همیشه به آنان فکر میکردم. آیا او چیزی برای خوردن دارد؟ کسی برای او غذا میبرد؟ چه کسی بیرون میرود تا غذا بیاورد؟ اوضاع برای ما دشوار بود. اوضاع در غزه خیلی سخت است.