پخش زنده
امروز: -
ندا سلیمانی، استاد دانشگاه گفت: صمیمیت ساختگی در برخی برنامههای طنز گفتوگو محور مخاطب را فریب میدهد تا رفتار اشتباه را از سلبریتی بپذیرد.

ندا سلیمانی، پژوهشگر مطالعات رسانه و فرهنگ در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاری صداوسیما، گفت: در گفتوگوهای رودررو، مخصوصاً آنهایی که با لحن طنز، پرسشهای چالشی یا موقعیتهای پیشبینیناپذیر طراحی میشوند، یک سازه ارتباطی شکل میگیرد که پژوهشها آن را «self-disclosure mediated» یا افشاگری رسانهای هدایتشده مینامند. چند نکته پژوهشمحور که به تحلیل این پدیده کمک میکند:
۱؛ افشاگریِ کنترلشده: صمیمیت ساختگی، اما کارآمدمطالعاتی در حوزه celebrity studies (مارشال، ترنر، دارن، و بوئل) نشان میدهد که گفتوگوهای طنزآمیز یا موقعیتهای کمتر رسمی، سطحی از «صمیمیت ساختگی» ایجاد میکند؛ یعنی شخص مشهور وانمود میکند که نقابش را کنار گذاشته، اما در واقع این برونریزی کاملاً مدیریتشده و بخشی از استراتژی برند شخصی اوست.
او در ادامه از تاثیری گفت که این صمیمیت ساختگی روی مخاطب میگذارد: این فضا باعث میشود مخاطب فکر کند حقیقتِ شخصیت را دیده؛ در حالیکه بسیاری از این ناگفتهها گزینششده و محاسبهشده هستند. مکانیسم «افشاگری طنزآمیز» پژوهشهای ارتباطات طنز (بهویژه نظریه benign violation مکگرو) نشان میدهد که طنز، تهدید ِپرسشهای سخت را کاهش میدهد؛ بنابراین سلبریتی در فضایی امنتر، اجازه میدهد بخشهایی از زندگی شخصی یا ضعفهایش مطرح شود. طنز، فرایند افشا را عادیسازی میکند و مقاومت روانی فرد مقابل را کم میکند.
این پژوهشگر مطالعات درباره چرخه باز تولید شهرت با حضور در این برنامهها گفت: رسانه اقتصاد توجه و بازی سلبریتی در چارچوب «اقتصاد توجه»، حضور در چنین مصاحبههایی بخشی از چرخهی بازتولید شهرت است. این افشاگریهای کنترلشده معمولاً سه هدف دارند: بهروزرسانی روایت عمومی شخصیت، تولید لحظههای وایرال و افزایش گردش رسانهای، برندینگ نرم بر اساس صمیمیت و آسیبپذیری.
سلیمانی در ادامه از ایجاد توهم شناخت برای مخاطب برنامه خبر داد: پارا سوشیال بودن رابطه مطابق تحقیقات Horton & Wohl، در چنین گفتوگوهایی رابطهای شبهدوستانه شکل میگیرد: مخاطب احساس میکند فرد مشهور را «میشناسد»، در حالیکه این شناخت، نتیجه مهندسی روایت است نه دسترسی واقعی به پشتصحنه زندگی. وقتی این افشاگریهای شبهصمیمانه را از زاویه مخاطب بررسی میکنیم، مسئله فقط «تکنیکهای برندینگ سلبریتی» نیست؛ پیامدهای فرهنگی و اجتماعی آن اهمیت بیشتری پیدا میکند. شواهد پژوهشی نشان میدهد که این فرایند میتواند به عادیسازی رفتارهای مسئلهدار بینجامد و حتی استانداردهای هنجاری جامعه را تحت فشار قرار دهد.
او از عادی سازی رفتارهای ناهنجاردر این چنین برنامههایی خبر داد: عادیسازی رفتارهای ناهنجار؛ از شکستن تابو تا هنجارزدایی وقتی یک سلبریتی در فضای طنزآلود یا افشاگرانه، از تجربههای حاشیهای، رفتارهای پرخطر یا باورهای ضدهنجار صحبت میکند، مخاطب آن را نوعی جرئتمندی یا اصالت تعبیر میکند و این دقیقاً نقطه شروعِ هنجارزدایی (de-normalization) است.
«بازاریابیِ هنجارگریزی» از منظر روانشناسی اجتماعی، این سازوکار با دو مؤلفه تقویت میشود: اول، اثر جذابیت و اعتبار منبع (source credibility effect): اگر فرد مشهور محبوب یا معتبر باشد، احتمال پذیرش رفتارهای او بالا میرود. دوم؛ پدیده سرریز هنجاری (normative spillover) وقتی فرد مشهور مرزها را جابهجا میکند، مخاطب نیز احساس میکند او هم میتوانداما آسیب اصلی اینجاست: معیارهای اخلاقی جامعه تضعیف میشوند، رفتارهای حاشیهای به موضوع گفتوگو و سپس به الگوی مصرف فرهنگی تبدیل میشوند، مخاطب جوانتر بهویژه، هنجارهای بدیل را مشروع تصور میکند این روند در جوامع متکی بر سرمایه فرهنگی (Bourdieu)، نوعی اختلاف نسلی در احساس مرزهای اخلاقی تولید میکند.
او در ادامه افزود: این روند در مجموع یک آسیب اجتماعی محسوب میشود؛ زیرا در خدمت بازتولید شهرت و برندینگ فرد مشهور، هزینهای بر بافت هنجاری جامعه تحمیل میشود. افشاگریهای کنترلشده و طنزآلود، به جای اینکه صرفاً یک محتوای سرگرمی باشند، میتوانند بهطور خزنده مرزهای رفتاری را جابهجا کنند.